شابک | 9786003676886 |
موضوع اصلی | ادبیات |
موضوع فرعی | مجموعه داستان ایرانی |
نویسنده | احمد آرام |
سال انتشار | 1400 |
نوبت چاپ | 1 |
زبان کتاب | فارسی |
قطع کتاب | رقعی |
جلد کتاب | شومیز |
تعداد صفحه | 206 |
۱۴۰,۰۰۰ تومان
دسته: پیشنهاد ما برای شما, جدیدترین ها, داستان, داستان ایرانی, رمان
برچسب: 1400, احمد آرام, چاپ اول, کتاب بوف, نشر نیماژ
0
نفر در حال مشاهده این محصول هستند!
ارسال رایگان
بالای 1 میلیون
ضمانت اصلات
محصولات اورجینال
پشتیانی 24/7
مشاوره خرید محصول
تحویل فوری
سریع ترین زمان
خوکچه بادنما
نوشتهی احمد آرام
در داستانهای «خوکچه بادنما» نوعی طنز سیاه ریشه دوانده است که پُل بین خیال و واقعیت را مستحکم نگه میدارد و مخاطب را هم شگفتزده میکند و هم نوعی ترس شیرین در دلش میاندازد
آنچه در «خوکچه بادنما» انتظار شما را میکشد:
«حفره»، «آن سه نفر»، «خوکچهی بادنما»، «خانهی اِچو» و «لطفاً منو نکُش، سُندُل» پنج داستان این کتاب را تشکیل میدهند.
در «خوکچهی بادنما» از پسِ هر داستان ارتعاشات نهادینهشدهای بیرون میزند که آدمهای داستان را از عمق بالا میکشد تا جراحتهای زمانه بر پیکرهای شناورشان ملموس و باورپذیر شود.
احمد آرام در مجموعهداستان تازهاش کوشش کرده است هیجانها، قیلوقالها و اضطراب درون داستانها را در جغرافیای جادویی خود، همجوار با عشقهای شوربخت و نفرینهای پراکندهی بومی به تصویر بکشد. مجموعهداستان «خوکچهی بادنما» ادامهی تجربههای موفق آرام در زمینهی نوشتن داستان کوتاه است و او جاهطلبی همیشگی خود در ارائهی پرداختهای دورازذهن از ایدههای عجیب را در این مجموعه به حد اعلا رسانده است.
دربارهی نویسنده:
احمد آرام متولد ۱۳۳۰، بوشهر، نویسنده و نمایشنامهنویس، کارشناسارشد ادبیات نمایشی، برندهی لوحتقدیر از نخستین دورهی جایزهی ادبی یلدا (۱۳۸۰)، رتبه سوم در بخش داستان کوتاه هفتمین دوره جایزه ادبی اصفهان (۱۳۸۸) و بهترین مجموعه داستان در سومین دوره جشن فرهنگ فارس است.
احمد آرام نویسندهای بوشهری است که جهانی میاندیشد و مینویسد و البته آشکارا به این موضوع واقف است که جهان همینجاست: همین بوشهر، همین دریا و همین کوچههایش. او کوچهها و دریا را جهانی نوشته و مینویسد.
برشهایی از خوکچه بادنما:
- اگه خدا میدونست که یه روز آدما از نور سوءاستفاده میکنن تا همدیگه رو لتوپار کنن عمراً اگه نور رو برمیگردوند به زمین. میذاشت تا خلقاللّه تو تاریکی گم شن! اگه یه روز نور رو دیده بودم مطمئنم اینی نبودم که حالا هستم. تاریکی منو آروم میکنه؛ تنهاییم بیشتر میشه، ولی آرومم میکنه! اصلاً یه چیزی، آدم نمیتونه واسه بدبختیهاش تو روشنایی گریه کنه، همه چارچشمی نیگاش میکنن، ولی تاریکی رو گذاشتن واسه همین کار؛ یعنی تا میتونی خودت رو قایم کنی.
- اینو دزدکی از زبون این و اون شنیدم، که بند ناف برا آدم شانس میآره و هر نوزاد مرده بند نافشو میچپونن تو حلقش! این بندِ لزج و حیاتبخش برام یه یادگار باارزشه. من از راه همین بندِ ناف گاهی صدای خندهها و گریههای مادرم رو میشنفتم. اولین چیزی که هنوز به یادم مونده اون جسم فلزی سرد بود: فورسپس؛ جسمی که مث تمساح کلهی منو لای دندوناش گرفت و بیرون کشید.
از دیگر آثار احمد آرام که در نشر نیماژ منتشر شده است میتوان به رمان «باغ استخوانهای نمور» و مجموعهداستانهای «به چشمهای هم خیره شده بودیم» و «بیدار نشدن در ساعت نمیدانم چند» اشاره کرد.
همچنین میتوانید خوکچهی بادنما را از لینک زیر بخوانید:
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “خوکچه بادنما” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.