۱۲۰,۰۰۰ تومان
شابک | 9786003675827 |
موضوع اصلی | ادبیات |
موضوع فرعی | داستان خارجی |
نویسنده | اوسامو دازای |
مترجم | آزاده سلحشور |
سال انتشار | 1400 |
نوبت چاپ | 2 |
قطع کتاب | جیبی |
جلد کتاب | شومیز |
تعداد صفحه | 208 |
خورشید رو به غروب
اثر اوسامو دازای
ترجمهی آزاده سلحشور
«خورشید رو به غروب» در سال ۱۹۴۷ نوشته شد، یک سال قبل از خودکشی اسامو دازای. در آن زمان ژاپن شکست خورده بود. ارزشهای قدیمی از بین رفته بودند و دموکراسی و لیبرالیسم در حال چایگزینی با سنتها بود اما همه احساس درماندگی میکردند.
داستان حول محور تجربیات و تصمیمات قهرمان قصه؛ کازوکو میچرخد و اغلب از خوانندگان سوال میپرسد:
«هدف از انقلاب چیست؟ اصطلاح شادی چه مفهومی دارد؟»
«خورشید رو به غروب» دورهی پس از جنگ در ژاپن و تغییرات اجتماعی پس از آن را بهعنوان پسزمینهی برای روایت داستان زوال یک خانوادهی اشرافی در نظر میگیرد.
داستان از نگاه کازوکو، دختر مجرد یک اشراف بیوه روایت میشود. جستوجوی کازوکو برای یافتن معنای زندگی خود در جامعهای که جایی برای او ندارد، محور معمای رمان دازای را تشکیل میدهد. مادر کازوکو بیمار میشود و به دلیل شرایط مالی خانواده مجبور میشوند به کلبهای در حومهی شهر نقل مکان کنند. برادرش که در طول جنگ به تریاک معتاد شده، مفقود شده است. وقتی کازوکو برمیگردد، سعی میکند با اوهارا رماننویس رابطه برقرار کند. این جابجایی عاشقانه تنها به تعمیق بیگانگی او از جامعه میانجامد…
درواقع نویسنده در طول داستان، بیشتر از طریق شخصیت نائوجی، بخشی از مسائل اجتماعی و فلسفی آن دوره را مطرح میکند.
هاشم رجبزاده؛ ادیب و پژوهشگر ادبیات ژاپن در مقدمهای که بر کتاب «خورشید رو به غروب» نوشته، به اهمیت انتشار این اثر مهم ادبیات ژاپن اشاره کرده است:
دازای را میتوان از جهاتی نمایندهی روشنفکران عصر خود دانست. او به رغم زندگی کوتاهش که نشیب و فراز بسیاری هم داشت، از مهمترین چهرههای ادبی ژاپن محسوب میشود که جا دارد آثارش هرچه بیشتر به مخاطبان فارسیزبان معرفی شوند؛ بهخصوص که ژاپنیهای آشنا با ادبیات ایران او را بهملاحظهی همانندی بسیار، به ویژه حال و هوای داستانها و نیز رسم و راه زندگی و فرجام کارش، «صادق هدایت ژاپن» میدانند. ترجمهی حاضر از متن انگلیسی اثر با برگردان توانای دونالد کین انجام شده.
اوسامو دازای (۱۹۰۹-۱۹۴۸) با نام اصلی «تسوجیما شوجی»، هشتمین فرزند زندهمانده از خانوادهای ثروتمند و زمیندار بود. زندگی تسوجیما در سال ۱۹۲۷ و هنگامی که نویسندهی مورد علاقهاش یعنی «ریونوسکه آکوتاگاوا» خودکشی کرد، به کلی تغییر یافت. وی در نوشتههای اولیهاش بارها از متولد شدن در یک طبقهی اجتماعی بالا ابراز گناه و عذاب وجدان کرده است. حتی در دوران جوانی جذب حزب کمونیست شده بود و البته در آن دوران عضوی در این حزب جرم محسوب میشد.
کمی بعد، او دستیار نویسندهای به اسم «ماسوجی ایبوسه» شد که ارتباطات این نویسنده با سایرین به تسوجیما امکان داد تا نوشتههای خود را چاپ و شهرتی دستوپا کند. چند سال بعد، سالهای پر باری بودند. او دیوانهوار مینوشت و برای اولین بار در یک داستان کوتاه به نام قطار (۱۹۳۳) نام «اوسامو دازای» را برای خود برگزید.
دزای که پیش تر اقدام به خودکشی با قرص کرده بود، در جوانی به «جوشی» رو میآورد. «جوشی» در واقع یک خودکشی دونفره است که زوجها انجام میدهند. در این روش زوجین همدیگر را به طنابی که سر آن به یک تیر چوبی وصل است، میبندندو همزمان خود را داخل یک رودخانه خروشان میاندازند. دازای در سن جوانی این خودکشی را انجام میدهد، اما صرفاً خانم همراه او میمیرد و دازای تا سالها با عذاب وجدان حاصل از زنده ماندن خود، زندگی میکند، تا اینکه در نهایت در سن ۳۹ سالگی دوباره به همین روش خود را در رودخانه تاما میاندازد و اینبار او و خانم همراهش هر دو میمیرند. البته شایعهای بسیار قوی وجود داشت که این آخرین خودکشی دازای، قتل به دست همان محبوبهاش بود که سپس به زندگی خودش هم پایان داد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.