شابک | 9786003675773 |
موضوع اصلی | ادبیات |
موضوع فرعی | داستان خارجی |
نویسنده | ادوارد سنت اُبین |
مترجم | مجتبی ویسی |
سال انتشار | 1399 |
نوبت چاپ | 1 |
قطع کتاب | رقعی |
جلد کتاب | شومیز |
تعداد صفحه | 168 |
۸۰,۰۰۰ تومان

ارسال رایگان
بالای 1 میلیون

ضمانت اصلات
محصولات اورجینال

پشتیانی 24/7
مشاوره خرید محصول

تحویل فوری
سریع ترین زمان
بیخیال
اثر ادوارد سنت اُبین
ترجمهی مجتبی ویسی
«بیخیال» اولین رمان سنت اُبین و نخستین کتاب از سری پنجگانهی پاتریک ملروز است که سال 1992 منتشر شد. ادوارد سنت ابین با این کتاب برندهی جایزهی بهترین رمان اول نویسندگان زیر 35 سال بریتانیا شد.
پنج اثر این نویسنده که به «پاتریک ملروز» معروفند از «بیخیال»، «خبرهای بد»، «تکامیدی»، «شیر مادر» و «عاقبت» تشکیل شدند. این آثار که همگی براساس زندگی خود نویسنده نوشته شدهاند را به دلیل شیوهای قدرتمند برای پشت سر نهادن ناهنجاریهای کودکی و رسیدن به سلامت روان و احساس ستودهاند.
«بیخیال» در آینهی رسانهها:
دیوید سکستون از نشریهی ایونینگ استاندارد اعتقاد دارد که داستانهای ملروز از دستاوردهای برجستهی ادبیات معاصر انگلستان است. رمانهای سنت اُبین از آثار روان و خوشخوان هستند.
براساس نقدی در نشریهی تایمز، او یکی از بهترین نویسندگان نسل خود است که نثرش با افسونی ساده نقاب از چهرهی شرارت برمیدارد.
خلاصه داستان:
این رمان در دوازده بخش نوشته شده و شخصیت اصلی آن پاتریک نام دارد. کتاب حدیث نفس خود نویسنده است و با چالشهای او از کودکی، نوجوانی تا بزرگسالی مواجه هستیم.
دربارهی نویسنده:
ادوارد سنتاُبین، نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی، ژانویه 1960 در لندن متولد شد. او از خانوادهای اشرافی و از نوادگان بارونی همنام با خود، سر ادوارد سنتاُبین، است. از آنجا که والدینش خانهای هم در فرانسه داشتند، نیمی از دوران کودکیاش را در آن کشور گذراند. پدرش آدمی عجیب و ناهنجار بود و در آن سن و سال پسرش را اذیت و آزار میکرد که بعدها، ادوارد در رمانهای شبه زندگی نامهاش به آن اشاره میکند.
سنتاُبین در کالج کبل در آکسفورد به تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی پرداخت، مدتی به الکل و هروئین معتاد شد، اما از طریق رواندرمانی خود را نجات داد و در بیستوپنج سالگی حرفهی نویسندگی در پیش گرفت. به مدت سه سال 1987 تا 1990 با نیکولا شولمن نویسنده و زندگینامهنویس زندگی کرد و دو فرزند دارد. او در حال حاضر در لندن زندگی میکند.
برشی از رمان:
مادربزرگ پاتریک مُرده بود. یکی از دوستان مادرش گفته بود که او به بهشت رفته، اما پاتریک چون زمان دفن آنجا بود خوب میدانست که او را توی یک جعبهی چوبی گذاشتهاند و بعد جعبه را توی یک گودال جا دادهاند. بهشت جای دیگری بود و آن زن دروغ گفته بود، مگر آنکه این کار هم مثل فرستادن یک بستهی پستی باشد. مادربزرگ را که توی جعبه گذاشته بودند، مادرش خیلی گریه کرده بود و به پاتریک گفته بود که بهخاطر مادربزرگ خودش این کار را میکند. ولی اینکه احمقانه بود، چون مادربزرگ خودش هنوز زنده بود و فقط لازم بود با قطار بروند و او را ببینند که خستهکنندهترین کار روی زمین بود.
اسرا –
جلدهای بعدی منتشر نمیشن؟
مائده قربانی –
سلام دوست عزیز. جلدهای بعدی هم در آیندهای نزدیک منتشر میشوند.