۸۰,۰۰۰ تومان
دسته: داستان, داستان ایرانی
برچسب: آرش آذرپناه, داستان ایرانی, مجموعه داستان, نشر نیماژ
0
نفر در حال مشاهده این محصول هستند!
ارسال رایگان
بالای 1 میلیون
ضمانت اصلات
محصولات اورجینال
پشتیانی 24/7
مشاوره خرید محصول
تحویل فوری
سریع ترین زمان
سميرا آرامی متولد خرداد ١٣٦٤ است. داستانهای او تصويری و ديالوگمحور است. روابط انسانی، عشق، زندگی و گاهی ظلم به زن و حتی فروش فرزند را چنان صميمی روايت میكند كه خواننده را در جایجای داستان با خود همراه میکند. قلم او سرشار از طنز است و پر از شيطنتهای كودكانه. هركدام از داستانهای اين مجموعه برندهی جوايز متعدد جشنوارههای ملی همچون؛ مقام اول جایزهی داستان تهران، مقام اول جشنوارهی داستانهای ايرانی، مقام اول جشنوارهی ملی جوان ايرانی، مقام اول كنگرهی شعر و قصهی جوان هرمزگان، مقام اول جايزهی نيمروز، مقام اول جايزهی شهر كتاب، مقام اول جايزهی ادبی اصفهان، برگزيدهی جايزهی ادبی بيهقی، برگزيدهی جايزهی ادبی بوشهر و… بودهاند.
———————————————————————————
– راستی گفتید دربست تا کجا؟
زن شیشهی ماشین را پایین کشید و باد پیچید لابهلای موهای بلوندش:
– دروازه غار
چراغ سبز شد و راننده دنده را پُر کرد و با نوک پا پدال گاز را فشار داد.
– چند روزی توی باغچه بسته بودمش. اسمش رو گذاشته بودم خرمایی. نه اینکه رنگش خرمایی باشه. نه! توی سفیدی چشماش دوتا خرما داشت و پشت آن خرماها انگار چیزی بود که وقتی صدایش میکردی نگاهت میکرد.
زن در سبد چوبی را برداشت و نگاهی به خروس انداخت.
– کمتر مردی دیدم که جذب نگاه خرمایی بشه! از خیلی مردا شنیدم که میگن چشم زن، باید سگ داشته باشه و آدمو بگیره!
راننده کلاه لبهدارش را عقب کشید و دوتا مردمک سیاه چشمانش را انداخت توی آینهی وسط و دنبال سگی گشت.
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دربست عشق آباد” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.