اینجا کدام شکل جهان است

“عادل”، نماينده اي راستين از نسل خويش است. نسلي که عاشقانه هايش همواره رنگ و بوي اصالت، نجابت،زلالي، شوريدگي و شيدايي داشته و شاعر نام آشناي ما وفادارانه پاي اين باورها ايستاده است. چنين است که هر بار شعري از او مي خوانم،از روزمرگيهاي دلگير و تازيانه هاي جلاد زمانه رها مي شوم،در زمان سفر مي کنم و مي روم تا دوران نوجواني و دانشجويي..تا شب شعرها و حافظ خواني هاي شبهاي خوابگاه و همان شور و هيجان در من زنده مي شود.
ديگر ويژگي عادل اين است که در عين پايبندي به آرمانهاي هم نسلانش،در طول سالها ايستا و راکد نبوده و يک سير تکاملي را مي توان در سروده هايش ديد و لمس کرد.در شعرهاي سالهاي دور او يک صميميت و سادگي که خاص سالهاي نخستين جوانيست حس مي کني و لابلاي واژه هايش شوق او را براي شناختن و قدم گذاردن به دنياي پر رمز و راز عشق،آشکارا مي بيني.حال آنکه در شعرهاي امروزش شمايل جواني نمايان است که ضمن حفظ همان سادگي و صميميت،با بهره گيري از تجربه سالها زندگي در جامعه پرهياهو و پشت سر گذاشتن مدرسه و دانشگاه، اکنون به هستي و انسان و عشق نگاهي پخته تر،عميق تر و “مردانه تر” دارد. عادل همچنين از کوران حوادث روزگار کنوني و آنچه انسان امروز را درگير خود ساخته،غافل نمامده و انتقاد از سياهيها و زشتيهاي عصر حاضر را از ياد نبرده است،البته با لطافت و ظرافتي که خاص نگاه،انديشه و قلم اوست.
و سرانجام، عادل شاعري صاحب جهان بيني است و جايگاه خويش را در دنياي پيرامونش به خوبي مي شناسد.شاعريست که سروده هايش براي نسل خود، ياد آوري و براي نسل نو، انتقال مفاهيم اصيل عشق و روابط انسانيست.اينکه عاشق در مقام نياز است و معشوق در مقام ناز…و “مجنون” بودن و “ليلي” بودن هر يک راه و رسمي دارد.رسم مجنون بودن امنيت و اطمينان دادن به معشوق،بر زبان جاري کردن حس دلدادگي، و قهر و دلسردي معشوق را به پاي کاستيهاي خويش گذاشتن است…و راه و رسم ليلي بودن غم روزگار از دل مجنون زدودن و شادي و آرامش بخشيدن به جان خسته اوست. عادل مي گويد مجنون اگر مجنون باشد بايد “تا ابد مشتاق چشمان ليلي بماند”:
من تا ابد مشتاق چشمان تو مي مانم آيا تو هم مشتاق اين دل خسته مي ماني؟
و ليلي اگر ليلي باشد، بايد بتواند “هزار و يک شب دلتنگ و بي قرار” مجنون را روز نمايد:
در من هزار و يک شب دلتنگ و بي قرار چشم انتظار اينکه خودت روزشان کني
آري، اين است رسم عاشقي و دلباختگي که “عادل “در اين مکتوب هنرمندانه به تصوير کشيده است. اميد آنکه به چشم دل ببينيم و به گوش جان بشنويم.