اخبار

اسرار عمارت تابان، از زبان نویسنده

شیوا مقانلو نویسنده رمان معمایی «اسرار عمارت تابان» که به‌تازگی منتشر شده معتقد است اثر داستانی چه رمان باشد چه داستان کوتاه، هنگامی ارزش دارد که مخاطبش را در حد یک‌قدم تکان بدهد.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: رمان «اسرار عمارت تابان» یک رمان معمایی حادثه‌ای است که شیوا مقانلو آن را نوشته و به‌تازگی توسط نشر نیماژ منتشر شده است. مسعود بُربُر داستان‌نویس و پژوهشگر ادبیات در یادداشتی که آن را در اختیار مهر قرار داده، به این‌رمان پرداخته و وجوه مختلف آن را بررسی کرده است.

مشروح این‌یادداشت که با عنوان «اسرار عمارت تابان، از زبان نویسنده» و روتیتر «آغاز تابستان با یک داستان معمایی حادثه‌ای» نوشته شده و تلفیقی از یادداشت و گفتگو است، در ادامه می‌آید:

قهرمان داستان «اسرار عمارت تابان» یک‌خانم دکتر باستان‌شناس است. یک‌زن امروزی، معمولی و تحصیل‌کرده که مثل هر آدم دیگری در زندگی شکست‌های احساسی یا کاری داشته اما ما در این‌رمان، برای اولین بار از جایی با او آشنا می‌شویم که درگیر اکتشاف یک‌گنج در یک منطقه باستانی شده است. علاوه بر درگیری‌های معمایی و ذهنی رایج در این‌ژانر، شاهد «اکشن» فیزیکی هم در داستان هستیم و به لحاظ فیزیکی بسیار کتاب پرتحرکی است، در آن زد و خورد و رفت و آمد ماجراجویی بسیار زیادی وجود دارد و علاوه بر همه این‌ها «عشق» هم از مؤلفه‌های داستان هست.

شیوا مقانلو پیش از این، بیشتر با مجموعه‌داستان‌هایش شناخته می‌شد و بر داستان کوتاه متمرکز بود. آثاری که به گفته منتقدان گاه به پسامدرنیسم پهلو می‌زد و بازی با تاریخ و اسطوره در بسیاری از آن‌ها دیده می‌شد. مقانلو خود در گفتگو با نگارنده مطلب در این‌باره می‌گوید: «من بازی با تاریخ و اسطوره را خیلی دوست دارم و در خیلی از کارهایم تاریخ و اسطوره را به‌روز کرده و با آن‌ها بازی کرده‌ام، چه اسطوره‌های ایرانی و چه خارجی.»

مسائل زنان نیز در داستان‌های او پررنگ است. مقانلو در این باره نیز می‌گوید: «شخصیت‌های زن برای من اهمیت دارند، گرچه داستان‌هایی هم دارم که شخصیت‌ها همه مرد هستند و حتی از زبان راوی مرد بیان می‌شود یعنی در داستان‌هایم اصلاً جنسیت‌زده نیستم ولی جاهایی که باید بر شخصیت زن تاکید می‌کردم آن کار انجام شده و نوشته شده است.»

آثار مقانلو اغلب بار تصویری و سینمایی هم دارد؛ به نحوی که هنگام خوانش داستان همان‌طور که پیش می‌رویم گویی فیلم داستان را هم می‌بینیم. بازی با شگردهایی روایی و داستانی هم از دیگر ویژگی‌های آثار اوست. وقتی نظرش را در این‌باره جویا می‌شویم، می‌گوید: «هرچه زمان گذشته و داستان‌های من متأخر شده این قضیه شدت گرفته است. تکنیک‌گراتر هستم و بیشتر بر بازی‌های زبانی در فارسی تکیه دارم. داستان‌ها بیشتر درون زبان رخ می دهد و تکنیکی است اما داستان‌های کوتاهم هر چه پیشتر آمده روایتی‌تر شده و قصه‌ها پررنگ‌تر شده است.»

در رمان «اسرار عمارت تابان»، بخش‌هایی هم هست که مخاطب با لهجه روبه‌رو خواهد شد؛ اما آن‌گونه که نویسنده داستان توضیح می‌دهد: «طبعاً لهجه‌ها را به‌طور کلی در آورده‌ام نه اینکه خیلی صددرصدی و عین به عین لهجه آن روستا یا شهر خاص را منتقل کنم چرا که در یک رمان ادبی این کار اصلاً لزومی ندارد که هیچ‌مویی لای درز آن لهجه نرود. ما با این کار در رمان فضاسازی می‌کنیم و به مخاطب نشان می‌دهیم که این آدم‌ها چه پیشینه‌ای دارند و اهل کجا هستند.»

داستان «اسرار عمارت تابان» در یک‌دژ، قلعه بلقیس، در اسفراین خراسان شمالی رخ می‌دهد. تابان و گروهش آن‌جا مستقر می‌شوند و هر بار برایشان ماجراهایی پیش می‌آید که مثل یک‌بازی کامپیوتری هر مرحله را که رد می‌کنی و هر رازی که افشا می‌شود راز جدیدتری مطرح می‌شود و مشکل جدیدتری برای گروه پیش می‌آید. مقانلو می‌گوید: «تمام این‌ها آزمون‌هایی برای رشد فردی است که ببینیم در مقابل مشکلات مختلف دنیا چه کاره‌ایم و چه توانمندی‌های نهانی داریم که می‌توانند آشکار شوند و به ما کمک کنند.»

او درباره موقعیت مکانی داستان هم می‌گوید: «در کارهایم تلاش می‌کنم جغرافیاهای متفاوت را داشته باشم و کارم محدود به فضای آپارتمانی یا یک شهر خاص نباشد و گاه حتی در کشورهای دیگر یا جاهایی که جغرافیای نامعلومی دارند می‌گذرد.»

این‌داستان‌نویس با بیان اینکه سفر در داستان‌هایش خیلی مهم است، می‌گوید: «هدف نهایی من این است که هم ادای دینی کرده باشم به ژانر مورد علاقه‌ام که ژانر معمایی بوده است و هم ادای دینی کرده باشم به بخش‌هایی از تاریخ و جغرافیای کشورم که مردم باید خیلی بیش از این‌ها بشناسند و در موردش بخوانند. امیدوارم علاوه بر لذت و جذابیتی که به عنوان یک متن پرحادثه و پرماجرا به مخاطب می‌دهد، وقتی کتاب چاپ می‌شود مخاطبان به گردشگرانی بدل شوند و بر اساس آشنایی اولیه‌ای که با تابان، شخصیت ما، دارند راه بیافتند و بروند و آن دژ باستانی را ببینند. فکر می‌کنم این یک اتفاقی است که باید در ادبیات ایران می‌افتاده است.»

وی در پاسخ به اینکه این سبک در کشورهای دیگر چه اندازه رواج دارد می‌گوید: «این‌نحله نوشتن چیزی حدود شاید پانزده سال است که در دنیا هم خیلی رایج شده است. از آمریکا که معمولا سردمدار و پیشرو در سبک‌ها و نحله‌های جدید است بگیرید تا حتی همین ترکیه که آنجا هم این قضیه به وجود آمده و تلاش‌هایی می کنند.»

داستان خوب داستانی است که مخاطبش را از جایی که ایستاده است یک قدم تکان بدهد و آن تکان دادن خیلی مهم است چه داستان کوتاه باشد یا رمان. اما آن تیپ‌ داستان‌های کلیشه‌ای ژانر عشقی در ایران مخاطبشان پنجاه سال هم آن‌ها را بخواند همان جایی که ایستاده می‌ایستد.نویسنده «اسرار عمارت تابان» با بیان اینکه نوشتن این‌رمان کار سختی بوده، می‌گوید: «در هر داستانی به عنوان کسی که با کلمه کار می‌کنید و با زبان بازی می‌کنید و نویسنده‌اید و بنابراین از واژگان و غنای لغت زبان فارسی استفاده می‌کنید، باید یک گنجینه لغات زبان فارسی را داشته باشید اما در این نوع داستان‌ها شما یک پژوهشگر هم هستید. برای فیش‌برداری این رمان، باید بارها سفر کرد و با آدم‌های مختلف گفتگو کرد و با تیم‌های باستان‌شناسی اسناد و مدارکی را بررسی کرد و این‌ها همه به عنوان پیش زمینه و پیش تولید این رمان بود که خیلی سعی کردم در حد وسع خودم به درستی انجامش دهم.» و ادامه می‌دهد: «در ادبیات ایران همیشه جای خالی داستان‌هایی را داشته‌ایم که در عین این که یک مخاطب گسترده‌تری را مد نظر دارد و جذابیت داستانی برایش شرط است اما به مخاطب باج هم ندهد یعنی ساده‌انگارانه نوشته نشود. ایرادی که داستان‌های ژانر ما در این سال‌ها داشته‌اند، گرچه خیلی اقبالی هم به آنها نبوده ولی همان تعداد کمی هم که نوشته شدند گاهی خیلی ساده‌انگارانه و سطحی و سست و غیر ادبی بودند مثل اتفاقی که برای ژانر عاشقانه افتاده که بدترین و ضعیف‌ترین نوع ادبیاتی است که در این سال‌ها در ایران بوده است. یعنی کتاب‌های قطوری می‌بینیم که خیلی بی‌محتواست، تکراری و کلیشه‌ای است و حتی داستان خاص خودش را هم ندارد و همه‌شان تکرار یک داستان یا یک سریال هستند و نوشته می‌شوند و خوانده می‌شوند اما اصلاً مخاطب خود را از جایی جلو نمی‌برند.»

بحث درباره کتاب مورد نظر به این‌جا می‌رسد که مقانلو می‌گوید: «داستان خوب داستانی است که مخاطبش را از جایی که ایستاده است یک قدم تکان بدهد و آن تکان دادن خیلی مهم است چه داستان کوتاه باشد یا رمان. اما آن تیپ‌ داستان‌های کلیشه‌ای ژانر عشقی در ایران مخاطبشان پنجاه سال هم آن‌ها را بخواند همان جایی که ایستاده می‌ایستد. در ژانرهای دیگر هم که اساساً خیلی داستانی نوشته نشده و تنوعی نداشته‌ایم و شاید ادبیات ژانر نیازمند تجربه‌های زیستی است که کمتر بین نویسنده‌های ما اتفاق افتاده است.»

و در ادامه اضافه می‌کند: «اعتقاد دارم که من اجازه ندارم از کار کسی ایراد بگیرم و اگر به چیزی نقد دارم باید خودم داستان خودم را بنویسم و ایجابی عمل کنم نه سلبی و اگر به نوع یا سبک خاصی از نوشتن اعتقاد دارم خودم باید آن کار را بکنم. این سبکی که در اولین رمانم ٬اسرار عمارت تابان٬ به کار گرفته‌ام حاصل همه این چیزهایی است که گفتم. سعی کردم با امضای خودم و با دغدغه‌هایی که درباره تاریخ و فرهنگ و جغرافیای کشورم دارم و با این دغدغه که مخاطب بیشتری را به میدان بیاورم اما باج ندهم و بدون این که ساده‌انگاری از اصول داستان‌نویسی که بیشتر رمانم را بخوانند، با حفظ تمام این شرایط و اصول رمانی بنویسم در ژانر معمایی حادثه‌ای که یک پایه عشقی هم دارد و به تاریخ و جغرافیای مشخصی از ایران هم اشاره می‌کند. اما حالا خوانندگان و منتقدان باید بگویند که چه قدر در این قضیه موفق بوده‌ام.»

مقانلو در پایان می‌گوید اگر تابان‌اش مورد محبت و استقبال مخاطبان قرار بگیرد، در کتاب‌های دیگر هم ادامه پیدا خواهد کرد و هر بار برای یک کشف باستان‌شناسی جدید سر از جای تازه‌ای از ایران در خواهد آورد و این ماجراها را ادامه خواهد داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *