۴۹,۰۰۰ تومان
شابک | 9786003675612 |
موضوع اصلی | ادبیات |
موضوع فرعی | داستان خارجی |
نویسنده | سعد محمدرحیم |
مترجم | محمد حزبائی زاده |
سال انتشار | 1399 |
نوبت چاپ | 2 |
قطع کتاب | رقعی |
جلد کتاب | شومیز |
تعداد صفحه | 200 |
کشتن کتابفروش
اثر سعد محمدرحیم
ترجمهی محمد حزبائیزاده
روزنامهنگاری به نام ماجد بغدادی با تماسی از سوی مردی ناشناس و ظاهراً با نفوذ و ثروتمند، مأمور میشود تا با پیشپرداختی کلان، گزارشی دقیق دربارهی قتل کتابفروشی هفتاد ساله تهیه کند. او به سرعت راهی شهر بعقوبه میشود و با آشنایان و نزدیکان مقتول آشنائی برقرار و اطلاعاتی جمعآوری میکند. دفتر یادداشتهای روزانه مقتول و نامههایی که میان او و زنی فرانسوی به نام ژانت رد و بدل شده پرده از رازهای شخصیت مبهم و زندگی سیاسی و هنری و فکری مقتول برمیدارند. اما همچنان گرههای بسیاری در این ماجرا وجود دارند….
سعد محمد رحیم، متولد سال ۱۹۵۷ شهر دیالی عراق، دانشآموختهی رشته اقتصاد و نیز مدرس و روزنامهنگار بود. علاوهبر تعدادی پژوهش سیاسی، شش مجموعهداستان از سعد منتشر شده است. همچنین سه رمان «گرگومیش آبچران» (برندهی جایزهی نخست نوآوری رمان عراق در سال ۲۰۰۰)، «نغمهی یک زن، شفق دریا» (۲۰۱۲) و «مرگ کتابفروش» (۲۰۱۶) از آثار اوست.
محمدرحیم درسال ۲۰۰۵ جایزهی بهترین پژوهش مطبوعاتی عراق و در سال ۲۰۱۰ جایزهی خلاقیت در داستان کوتاه را به خاطر مجموعه داستان «گلبادام» (۲۰۰۹) ازآن خود کرد. رمان حاضر یعنی «کشتن کتابفروش» نیز در سال ۲۰۱۷ به فهرست نهائی جایزهی بوکر عربی راه یافت. دو رمان «وقتی کوزه شکست» و «قطاری به سوی خانهی هانا: پس از مرگ سعد از او منتشر شد.
اما عمده مشهوریت سعد محمدرحیم در جهان بهدلیل رمان «کشتن کتابفروش» بود. این رمان در مدت یک سال، ۱۰ با تجدید چاپ و به چندین زبان ترجمه شد،
«سال ۲۰۱۸ ناشر عربی کتاب حاضر قرار دیداری برای من و سعد در نمایشگاه بغداد گذاشت. برای راس ساعت ۶ عصر روز چهارشنبه در غرفهی انتشارات سطور. اما سعد ساعتی بعد تماس گرفت و عذرخواهی کرد که ناچار است فردا صبح زود برای شرکت در جشنوارهی گلاویژ به سلیمانیه برود، و دیدار را به بعد موکول کرد. ۹ آوریل ۲۰۱۸، او در سلیمانیه دچار حملهی قلبی شد و پس از انتقال به بیمارستان درگذشت، و دیدار ما برای همیشه به بَعدی نامعلوم موکول شد.»
برشهایی از این رمان:
*رفیق خیال نکن آزادی رو به دست آوردی… سالهای سال باید بکوبیم تا آدم آزادی بشیم. اون روز هم نه از من اثری میمونه نه از تو، شاید هم حتی کسی از ما یادی نکنه.
*فرهیختهی امروز همون آدم حرّافیه که حتی حریف خودش هم نمیشه و نمیتونه با اون زبانبازیهای پوچ سر خودش شیره بماله؛ بازیهای بلاغی که به درد جرز لای دیوار هم نمیخوره و آخر سر با بازندههاست…
* شهر شبیه تابلوی نقاشی سوررئالیستی شده که یک نقاش جَلَب کشیده باشدش… یا شعری دادائی که شاعری افادهای با نیمچهاستعدادی سروده که خودش هم معنی کلماتش را نمیداند… شهر، تکهای از بلاهت… رؤیایی که به هزار تکه بدل شده…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.