۳۹,۰۰۰ تومان
شابک | 9786003675605 |
موضوع اصلی | ادبیات |
موضوع فرعی | داستان خارجی |
نویسنده | عمرو عبدالحمید |
مترجم | فرشته مولائی |
سال انتشار | 1399 |
نوبت چاپ | 1 |
قطع کتاب | رقعی |
جلد کتاب | شومیز |
تعداد صفحه | 224 |
قوانین چارتین
اثر عمرو عبدالحمید
ترجمهی فرشته مولائی
«قوانین چارتین» که جلد اول یک سهگانهی پر افتوخیز با موضوع بدویت جوامع توسعهیافته در مکانی خیالی است، پس از انتشار با استقبال زیاد مخاطبان روبرو شد. این رمان در عرض یک سال بیش از ۶۰ بار در مصر تجدید چاپ شد.
«قوانین چارتین» جهانی یگانه دارد که در مرزهای رئالیسم جادویی و فانتزی بزرگسال جا میگیرد.
عمرو عبدالحمید در این کتاب از زاویه دید راویان مختلفی داستان یک عشق آتشین، جنینی بیروح و انسانهایی غریب در سرزمینی لامکان و لازمان را روایت میکند.
پزشکی به نام فاضل برای یافتن شغل به سرزمینی بدوی و دورافتاده میرود. آنجا دیمای کولی را میبیند که تنها بیمار اوست. دیما باردار است و وقتی فاضل او را معاینه میکند، متوجه میشود که قلب جنین نمیتپد اما دیما معتقد است که جنین نمرده بلکه هنوز زنده نشده است. باید به سرزمینش یعنی چارتین برود تا روح یک اعدامی در جسم جنین حلول کند و فرزندش جان بگیرد.
در کنار این روایت ما داستان عشق «ندیم» و «غفران» را داریم؛ یک انسان شریف و یک نسالی یا همان شهروند درجهی یک و شهروند درجهی دو که عاشق یکدیگرند اما مسیر صعبالعبور این عشق آن دو را به جایی میرساند که چیزی جز حیرت برای مخاطب باقی نمیماند. آنجا در آن سرزمین هرز زندگیها به هم پیوند میخورند.
عمر عبدالحمید، پزشک و نویسندهی مصری، متولد متولد سال ۱۹۸۷ است و در دانشگاه منصورهی مصر تحصیل کرده است.
عبدالحمید در «قوانین چارتین» شهری خیالی با قوانین سخت و عجیب را ترسیم میکند که میتواند نمادی از تمام سنتهای موحش باشد.
ناکجاآبادی که عبدالحمید تصویر کرده همانقدر که مدرن و امروزی است، بدوی و غریب هم مینماید؛ و همانقدر که ملموس است دور و نامحتمل هم به نظر میرسد.
«قوانین چارتین» که جلد اول یک سهگانهی پر افتوخیز با موضوع بدویت جوامع توسعهیافته در مکانی خیالی است، پس از انتشار با استقبال زیاد مخاطبان روبرو شد. این رمان در عرض یک سال بیش از ۶۰ بار در مصر تجدید چاپ شد.
فاضل؛ شخصیت اصلی رمان «قوانین چارتین» همچون عمرو عبدالحمید، پزشک است. به همین دلیل شاید او را که نخستین راوی این قصهی غریب است را کاملاً میپذیریم.
برشی از این رمان:
ریان با صدای آهستهای گفت: «گناه واقعیش این بود که خیالپرداز بار اومده بود.»
آه از نهادش برآمورد و ادامه داد: «خیالپردازان مأوایی جز زندانها یا جنون ندارن.»
گفتم : «دوست من، فقط در سرزمینهایی وضع به این منواله که ظلم بر اونها حاکمه.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.