پیرمرد کوتوله‌ی مضحک
پیرمرد کوتوله‌ی مضحک
پشت جلد پیرمرد کوتوله‌ی مضحک

پیرمرد کوتوله‌ی مضحک

۸۰,۰۰۰ تومان

شابک 9786003676473
موضوع اصلی ادبیات نمایشی
موضوع فرعی نمایشنامه خارچی
نویسنده تادئوش روژه‌ویچ
مترجم صدرالدین زاهد
سال انتشار 1399
نوبت چاپ 1
قطع کتاب رقعی
جلد کتاب شومیز
تعداد صفحه 80

 

پیرمرد کوتوله‌ی مضحک

اثر تادئوش روژه‌ویچ

ترجمه‌ی صدرالدین زاهد

این نمایشنامه‌ی روژویچ را صدرالدین زاهد در سال ۱۳۵۶ از متن انگلیسی ترجمه کرده بود که در تئاتر چهارسو و با بازی فردوس کاویانی روی صحنه رفت. برای انتشار «پیرمرد کوتوله‌ی مضحک»، صدرالدین زاهد این‌بار سراغ متن فرانسوی این نمایشنامه رفت و دوباره تمام متن را بازنویسی کرده است. نام اثر هم در همین پروسه دستخوش تغییر شد.
درباره‌ی نویسنده:

 تادئوش روژه‌ویچ سال ۲۰۰۷ جایزه‌ی ادبی اروپا را برای مجموعه‌ی آثارش دریافت کرد. او یکی از مشهورترین و بانفوذترین شاعران و نمایشنامه‌نویسان لهستانی بعد از جنگ جهانی دوم در جهان است.

روژه‌ویچ یکی از برجسته‌ترین نمایشنامه‌نویسان تئاتر مدرن لهستان است. او اولین نمایشنامه‌‌اش به نام «بایگانی» را سال ۱۹۵۹ نوشت و از آن پس تئاتر به یکی از مشغولیات ذهنی او بدل شد.

نمایشنامه‌های روژه‌ویچ که با تفحص بسیار در مفهوم «واهی و بی‌معنا» (ابسورد) بودن زدگی نوشته شده است تاثیر بسیار زیادی بر گروتفسکی و تادئوش کانتور دارد.

او با بدعت در ترکیب‌های کلامی در طنز و در نوعی زبان که اغتشلش و بی‌معنایی (ابسوردیته) در شر و نمایشنامه را میسر و ممکن می‌کرد، از پیشگامان نوآوری در شعر و تئاتر لهستان است. البته با همه‌ی این احوال تلاش بسیار داشت که با نوعی فاصله‌گذاری برای توده‌های عامی مردم فهمیدنی، موثر و در دسترس باشد. او خود را معلم اخلاق می‌داند

درباره‌ی کتاب:

«پیرمرد کوتوله‌ی مضحک» با عنوان فرعی (کمدی در دو پرده)، مضحکه‌ی تکان‌دهنده‌ی تلخی است. نه فقط از نقطه‌نظر نگاهی که بر پیری و سال‌خوردگی دارد. بلکه به دلیل نگاهی که بر رویاها و آمال و آرزوهای بزرگ درهم‌شکسته‌ی زندگی می‌افکند. یک زندگی یکنواخت و ملال‌آور که در آن فساد و تباهی جایگزین حهش و پیشتازی شده است. این نمایشنامه می‌تواند جنبه‌ای هولناک داشته باشد و عرق سردی بر بدن تماشاگران بنشاند و حالتی بس غم‌انگیز برایشان ایجاد کند.

فقط اگر تصور کنیم که در پشت عروسک‌هایی که شخصیت اصلی نمایش با آن‌ها بازی می‌کند، می‌توان دختران کوچکی را با گوشت و پوست و استخوان یافت. او مصلحی اجتماعی است اما هرگز جوانی ازدست‌رفته‌اش را از یاد نمی‌برد. هرگز وحوشی را که مسبب اصلی این‌همه مصیبت انسانی‌اند نمی‌بخشد. او با کلمات از این مصیبت دنیوی مضحکه‌ای سراسر مطایبه‌آمیز و کمدی می‌سازد.

در بخشی از این نمایشنامه می‌خوانیم:

…روزی که فهمیدم ناپلئون نمی‌شم به‌طور قطع و یقین مهم‌‌ترین روز زندگی‌م بود. بعدشم مثِ یه طبل توخالی شدم و زندگی‌م گیاهی شد؛ مثِ همه‌ی مردم دنیا فقط زندگی کردم. آدم متواضعی شدم، نگاه رفقا و نزدیکا برام مهم شد، عقایدشون رو گوش دادم. از اون روز به‌بعد، با صدای پایین حرف می‌زدم، حتی پچ‌پچ می‌کردم. هیچ‌وقت صدامو بلند نکردم، هیچوقت به کسی دستور ندادم. از همه معذرت‌خواهی می‌کردم، با اینکه می‌دونستم اونا هم هرگز ناپلئون نمی‌شن. شبا بیدار می‌شدم و خودمو قانع می‌کردم که این‌جوری درسته. خوب، آدم وقتی ناپلئون نمی‌شه، باید این مسائل و ریزه‌کاری‌ها رو رعایت کنه؛ و زندگی کردن دقیقاً یعنی همین. آدم از روزی که می‌فهمه هرگز ناپلئون نمی‌شه…. خوب، به فکر رفاه و آسایش خودش می‌افته. تلاش و کوشش رو کنار می‌ذاره و از هرچی سختی و ناملایماته پرهیز می‌کنه. چون دلیلی وجود نداره که آدم خودش رو از این‌همه موهبت خدادادی محروم کنه. از اون روز به‌بعد، دست به سیاه‌وسفید نزدم، اونجامم هم نمی‌آوردم. یه نفر جلوم در رو کوبید تو صورتم….

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “پیرمرد کوتوله‌ی مضحک”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ناحیه کاربری