آنچه در «نمایشنامههای فراموششده» انتظارتان را میکشد:
کتاب نمایشنامههای فراموششده از شش نمایشنامهی گهبان مقبره از رانتس کافکا، معماران از روبر، پرونده و یک زوج ایدهآل هر دو از تادیوش، یک زن شیرین از آرتور آدامف و روز کلمبوس از اورسون ولز تشکیل شده است.
«نگهبان مقبره» تنها نمایشنامهی فرانتس کافکا، پس از مرگ او منتشر شد. این متن به زندگی و دربار یک شاهزاده میپردازد. در این نمایشنامهی تکپردهای، کافکا متأثر از پردهی اول نمایشنامهی هملت، رو به اشباح میآورد. متن تمثیلی از نظام ناپایدار سیاسیای را به مخاطب خود نشان میدهد که در آن چهرههای فردی تمایلی به حرکت و پیشروی ندارند. همهی بحثها، موضوعها و اقدامها در تعادلی فترتآلود باقی میمانند و به نتیجهی مشخصی نمیرسند. زمانی برای اقدام قاطع نیست. علاوه بر این، از یک دوگانگی در زیست حاکم صحبت به میان میآید. دو سوی فردیت حقیقی و حضوری نمادین که اینجا در شخصیت شاهزاده نمایان شده است.
«معماران» از روبر پَنژه،نمایشنامهی معماران اثر روبر پَنژه ، نویسندهی آوانگارد و ابزوردنویس فرانسوی، به رابطهی توهمآمیز و عجیب یک پادشاه و نخستوزیرش میپردازد. این اثر برای اولینبار در سال ۱۹۶۱ در پاریس منتشر شد. فضای این کار تا حدی مخاطب را به یاد اثری دیگر «ژاک قضاوقدری و اربابش» نوشتهی دنی دیدرو میاندازد. هرچند در این نمایشنامهی پنژه شخصیت شاه، بهغایت جذابتر و بازیگوشتر از ارباب دیدرو است و البته هنوز پادشاه است و باگای پنژه هم تلختر، جدیتر و درعینحال بازیگرتر از ژاک است.
«پرونده» از تادئوش روژهویچ،یک کمدی تکپردهای است که برای اولینبار در سال ۱۹۶۰ در ورشو منتشر شد. این کمدی به قهرمانی بینام و درعینحال با نامهایی متعدد میپردازد. قهرمانی منفعل که علیرغم انتظار عمل قهرمانانه از او، در جهانی سوررئالیستی و با منطقی گم در رویدادهای متعددی که در اتاقش اتفاق میافتد، مشارکت دارد. قهرمان این کمدی مردی با سنوسال،حرفه و ظاهر نامشخص است. اغلب اوقات قهرمان ما نقشش را رها میکند و این بسته به دیگر شخصیتهاست که وارد صحنه می شوند. بسیاری از شخصیتهای این قصه هویتی ثانویه دارند. باقی شخصیتها یا حرفی برای گفتن ندارند یا بسیار کمحرفند. مکان صحنه ثابت است. تمام کاری که لازم است انجام شود گذاشتن یک صندلی روی صحنه است؛ درحقیقت این کمدیای امروزی و مدرن و واقعگرایانه است.
«یک زوج ایدهآل» از تادئوش روژهویچ،کوتاهترین نمایشنامهی او است و به نظر میرسد این نمایشنامه را در اواسط دههی ۱۹۸۰نوشته باشد. داستان نمایش در لهستان اتفاق میافتد. از زوج پیری که در حومهی شهر زندگی میکنند، از طرف شهردار دعوت میشود تا در مراسمی شرکت کنند و این دعوت از طریق صدای ضبطشده روی تلفن و نامهای پیشتر رسیده، اتفاق افتاده و باعث بحثی میان این زوج میشود.
«یک زن شیرین» از آرتور آدامف نمایشنامهای است که بر اساس داستانی به همین نام ازفئودور داستایفسکی نوشته شده است. آرتور آدامف این نمایشنامه را ابتدا برای صحنه نوشت و سپس با تغییراتی برای اجرای تلهتئاتر در تلویزیون فرانسه آن را بازنویسی کرد. این اثر در ۱۹۶۸ نوشته شد و دو سال بعد در آوریل ۱۹۷۰ و تنها یک ماه بعد از مرگ آدامف در تلویزیون ایتالیا نیز جلوی دوربین رفت.
«روز کلمبوس» که با عنوان «سلام آمریکا» هم شناخته میشود، به سفارش رادیو سیبیاس در ۱۹۴۳ نوشته و تولید شد. در این نمایشنامه، اورسن ولز در مقام مجری و در نقش خودش ظاهر میشود. این نمایشنامه باعث شد اورسن ولز پنج هفته بعد عنوان «سلام آمریکا» را برای مجموعه برنامهی رادیویی جدید خود انتخاب کند. «سلام آمریکا» از ۱۵ نوامبر ۱۹۴۲ تا ۳۱ ژانویه ۱۹۴۳ از سی.بی.اس پخش شد و تاثیر بهسزایی در فرهنگ آمریکا گذاشت.
دربارهی نویسندگان مجموعهی «نمایشنامههای فراموششده»:
فرانتس کافکا؛ نویسندهی مطرح آلمانی در سال ۱۹۱۱ با وجود مخالفتهای دوستان نزدیکش از جمله ماکس برود به فعالیتهای نمایشی تئاتر ییدیش هم علاقهمند شد و در این زمینه نیز کارهایی انجام داد اما تنها یک نمایشنامه از او به یادگار مانده؛ «نگهبان مقبره» و کمتر از فعالیتهای او در عرصهی تئاتر حرفی زده میشود.
روبر پَنژه زادهی ۱۹۱۹ در ژنو، درگذشتهی ۱۹۹۷ بر اثر حملهی قلبی، رماننویس و نویسندهی فرانسوی بود که اصلیتی سوئیسی داشت. پنژه از سال ۱۹۴۶ ساکن پاریس شد و در سال ۱۹۶۰ میلادی ملیت فرانسوی را پذیرفت. آثار او برندهی جوایز متعددی از جمله فمینا و جایزه بزرگ ملی ادبیات شدهاند. «معماران» یکی از نمایشنامههای فوقالعاده جذاب این نویسنده است و اولینبار در سال ۱۹۶۱ در پاریس منتشر شد.
تادئوش روژهویچ یکی از مشهورترین و بانفوذترین شاعران و نمایشنامهنویسان لهستانی بعد از جنگ جهانی دوم در جهان و یکی از برجستهترین نمایشنامهنویسان تئاتر مدرن لهستان است.نمایشنامههای روژهویچ که با تفحص بسیار در مفهوم «واهی و بیمعنا» (ابسورد) بودن زدگی نوشته شده است تاثیر بسیار زیادی بر گروتفسکی و تادئوش کانتور دارد.
آرتور آدامف نمایشنامهنویس ارمنی-فرانسوی و یکی از نمایندگان تئاتر ابسورد است. او در قفقاز بهدنیا آمد و از چهارسالگی تا پایان عمر در فرانسه زندگی کرد. او در سنین کودکی با آثار انوره دو بالزاک آشنا شد و به مطالعهی رمانهای فرانسوی پرداخت. مقارن آخرین سالهای جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵) آدامف شروع به نوشتن نمایشنامه کرد. به هرحال آدامف علاوه بر نوشتههای خود ترجمههایی از فیودور داستایفسکی، نیکلای گوگول، گئورگ بوخنر، راینر ماریا ریلکه، ماکسیم گورکی و آنتون چخوف نیز از خود بر جای گذاشته است. نمایشنامهی «یک زن شیرین» او هم بر اساس داستانی از داستایفسکی نوشته شده است.
اورسون ولز را اغلب بهعنوان سینماگر میشناسند اما او هم همچون بسیاری از بزرگان سینما، کارش را با تئاتر آغاز کرده بود. او نخستین بار با اجرای رادیویی جنگ دنیاها اثر هربرت جرج ولز در ۳۰ اکتبر ۱۹۳۸ به شهرت رسید. آن هم به این دلیل که عدهای از شنوندگان به تصور اینکه با یک خبر واقعی (از حملهٔ بیگانگان فضایی از مریخ) مواجه شدهاند، وحشت کرده بودند و در اواسط دههٔ ۱۹۳۰ دو اقتباس تئاتری او به نامهای وودو مکبث و روایت نمادگرایانهٔ جولیوس سزار در نیویورک شهرت یافتند
برشهایی از «نمایشنامههای فراموششده»:
- کسی که مدام پلک میزنه فقط پیچیدگیها رو میببینه؛ اما کسی که چشمهاش رو باز نگه داشته توانایی دیدن حقیقتی ابدی رو داره.
- اشتها موقع خوردن خودش پیداش میشه. وقتی دهنم رو باز کنم و تمام شهرها رو با ساکنان و خونههاش و نقاشیهاش و جورابهاش و ساعتهاش و تزییناتش و گلابیهاش و قرصهاش و روزنامههاش و موزه هاش و شاهکارهاش میبلعم.
- ولز … توی یه کتاب قدیمی که توی کتابخونهی شهر سویل نگهداری میشه نوشته شده:صدا بعد از گذر سالها زمانی فراخواهد رسید که زنجیرهی اقیانوسها گسسته شود و زمینی گسترده پدیدار گردد.ولز این یه نقلقول از یه تراژدی باستانی نوشتهی سنکاست. «بعد از گذر سالها زمانی فراخواهد رسید که زنجیرهی اقیانوسها از هم بپاشد و زمینهای فراخ پدیدار گردد.» البته توی این کتاب قدیمیِ سویلی چیزهای دیگهای هم گفته شده.صدا پدر من این پیشگویی را در روز ۱۲اکتبر۱۴۹۲ تحقق میبخشد….
از دیگر آثار علی شمس که توسط نشر نیماژ منتشر شده، میتوان به رمان تألیفی «گزارش گمانشکن علی شمس از مرگهای فؤاد ثریا»، نمایشنامهی تالیفی «وقتی خروس غلط میخواند/ دقیقاً مثل سبزوار بعد از عبور چنگیز»، ترجمهی نمایشنامههای «آزادی تازه و دو نمایشنامهی دیگر» نوشتهیاستانیسلاو ویتکیهویچ و «انقلاب در آمریکای جنوبی» نوشتهی آگوستو بوال و همچنین کتابهای تئوریک «هنر رازآلود بازیگر» نوشتهی ائوجینیو باربا و نیکولا ساوارزه که ترجمهی مشترک علی شمس و هدا عربشاهی است و «بداههپردازی، قصهسازی یا هنرِ خلق چیزها» که این کتاب را هم علی شمس بههمراه افسانه کمالی ترجمه کرده است.
از دیگر آثار تادئوش روژهویچ که توسط نشر نیماژ منتشر شده میتوان به نمایشنامهی «پیرمرد کوتولهی مضحک» با ترجمهی صدرالدین زاهد اشاره کرد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.