۱۷,۰۰۰ تومان
امانوئل روبلس
نویسنده و نمایشنامهنویس فرانسوی الجزایریتبار او دنیای مدیترانهای را با آلبر کامو تقسیم میکند که در آن، انسان « در هارمونی جهانی» زندگی میکند. اما اولین رمانهای روبلس این رویای آرمانی را دریدهشده از وحشیگری و نفرت بهتصویر میکشند: خشونت و سرکوب استبدادی که بر گلهای بیاراده اعمال میشود. شخصیتهای رمانهای او شبیه شخصیتهای آندره مالرو و ارنست همینگوی هستند: دستهای یاغی و انتقام جو که در تاریکی نشخوار میکنند و با جملاتی ساده وصف میشوند، جملاتی که بحثهای تئوریک خلاف قانون را در پی دارند، مسئلهی خشونت در تئاتر روبلس شدیدتر است. اتمسفر خفقاناوردی که زبان جلادها را ظالمانهتر، فریاد قربانیان را رقتانگیزتر و ستیز بین وظیفهی سرباز و ادعای یک انسانگرای ایدهآل را یأسآورتر میکند. دیالوگها در کششی فوقالعاده اما بدون طمطراق، به سادگی و بیپیرایگی میرسند، چیزی که روبلس آن را نزد لورکا تحسین میکرد.
برشی از نمایشنامه را مهمان ما باشید:
فراتی: شما آلفیری رو نمیشناسین،ها؟
وانینا: اونو به واسطهی چیزهایی که ازش شنیدم، میشناسم.
فراتی: فکر نمیکنین که باید اونو کشت! اونو کشت، مثل به حیوون سمی لهش کرد
وانینا: راستش، فکر میکنم این کار خدمت بزرگی باشه واسه خیلی از مردم بدبخت.
ماتولی: شما هردوتون دیوونهاین. فراتی دیگه میخوام بندازمت بیرون
فراتی: خداحافظ، سینیوریتا! از جوابتون خوشم اومد. حالا خوشحالم. من…
ماتولی: بیا دیگه، احمق!
فراتی: خداحافظ، خداحافظ! خواهید دید! اگه درستکارها بخوان، حکومت ظلم به آخر میرسه.
ماتولی: اما نه حکومت دیوونگی! بیفت جلو، کلهخر!
#ساعت
#ترجمهی اصغر نوری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.