۱۷,۰۰۰ تومان
کیوان صادقی در «دوازده نت برای سکوت» روایتگر داستان کسانی است که رانده و فراموش شدهاند. کسانی که جنگ و طمع و فقر، زندگی روزمره را آنچنان برایشان دشوار نموده است که دست از خانه و عشق و سرزمین شستهاند و در جستوجوی لحظهای آرامش، گرفتار ماجراهایی دیگر میشوند. اتاق کارگری به مثابه نقطهی تلاقی انسانهایی از جغرافیا و فرهنگهای متفاوت، صحنهی نمایشی است در ابعادی کوچک، که بازنمای اتفاقات مهیب و ویرانگر دنیای بیرون است. عشق، جنگ، مرگ و تلاش برای زیستن در جهانی آشفته، موضوعات اصلی و محوری این مجموعه داستان هستند.
برشی از کتاب:
زنگِ بالای در، صدا کرد. حبیب، چای خشک توی دهانش میریخت. بلند شدم و رفتم دم در.
مأمور گفت: «اینجا چیکار میکنی؟»
ـ نگهبانم
ـ این پسره پیش شما کار میکنه؟
کارت اقامتم را گرفته بودم جلوی سینهام. سربازی، پشتِ فرمان بود و داشت سر و ته میکرد. دستهای ناصر را از پشت، دستبند زده بودند. یک لنگه شلوار سهخطش سریده بود پایین و آن یکی تا ساقش بالا بود. نگاهش پر از التماس و خواهش بود. رو کردم به مأمور:
ـ تا حالا ندیدمش
مأمور زد پسِ کلهی ناصر. سمند دور زده بود و چند قدم جلوتر، ایستاده بود. از اگزوزش بوی بنزین خام میآمد و دودِ چراغ نفتی. مأمور، گوشهی تیشرت قرمز ناصر را گرفت و دنبال خودش کشید. دستهایش را از پشت دیدم. پنجههایش باز بود. مثل بال کبوتری که میخواهد پر بگیرد. حبیب از کنارم آرام سُرید. بیآنکه مأمور ببیند، گوشی و یک مشت پولِ چرک و لولشده را گذاشت توی مشت ناصر و خزید تو. مأمور، ناصر را انداخت روی صندلی عقب و خودش، جلو نشست. نور قرمز باز چرخید توی کوچه. از دیوارها گذشت. از لای درختهای کاج گذشت. صورت عادل را قرمز کرد و گم شد تو تاریکی پشت برج. بعد سمند، پتپتکنان، سربالایی کوچه را سینهخیز بالا رفت.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.